اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی
اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی

هلا یهودی سرگردان ( حسین منزوی )

هلا یهودی سرگردان
عنان قافله برگردان

به جز تو سوده نخواهد شد
دری گشوده نخواهد شد

کسی در آنسوی درها نیست ؟
 و یا برای تو در وا نیست ؟

ملال بی پروپالی را
سوال خانه ء خالی را

دوباره سوی که خواهی برد؟
برآستان که خواهی مرد ؟
...
اگرچه خانه ء ما دیگر
به روی من نگشاید در

هنوز کودکی ام آنجاست
زن عروسکی ام آنجاست

اتاق کوچک آن خانه
غریبوار و خموشانه

اگرچه ساکت دلتنگی است
هنوز پنجره اش رنگی است
...
دلم مسافر خواب آلود
در ان اتاق خیال اندود

چو روح کهنه ء سرگردان
هنوز می پلکد حیران

به جست و جوی کسی شاید
که ازکنار تو می آید
...
میان من و دلم آری
دری ست بسته و دیواری
...
عنان قافله برگردان
دلا ! یهودی سرگردان


حسین منزوی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.