اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی
اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی

خالی ام چون باغ بودا ، خالی از نیلوفرانش ( حسین منزوی )

خالی ام چون باغ بودا ، خالی از نیلوفرانش
خالی ام چون آسمان ِ شب زده بی اخترانش

خلق ،بی جان ،شهر گورستان و ما در غار پنهان
یاس و تنهایی و من ، مانند لوط و دخترانش

پاره پاره مغرب ام، با من نه خورشیدی، نه صبحی
نیمی از آفاقم اما ، نیمه ی بی خاورانش

سرزمین مرگم اینک ، برکه هایش دیده گانم
وین دل توفانی ام ، دریای خون ِ بی کرانش

پیش چشمم شهر را بر سر سیه چادر کشیده
روسری های عزا از داغ دیده مادرانش

عیب از آنان نیست من دل مرده ام کز هیچ سویی
در نمی گیرد مرا ، افسون شهر و دلبرانش

جنگ جویی خسته ام ، بعد از نبردی نابرابر
پیش رویش پشته ای از کشته ی هم سنگرانش

دعوی ام عشق است و معجز شعر و پاسخ طعن و تهمت
راست چون پیغمبری رو در روی ِ ناباورانش..!!

 


حسین منزوی