اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی
اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی

عجب لبی ! شکرستان که گفته اند ، اینست ( حسین منزوی ) .

عجب لبی ! شکرستان که گفته اند ، اینست
چه بوسه ! قند فراوان که گفته اند اینست

به بوسه حکم وصال مرا موشح کن
که آن نگین سلیمان که گفته اند اینست

تو رمز حسنی و می گنجی ام به حس اما
نگنجی ام به بیان آن که گفته اند اینست

مرا به کشمکش خیره با غم تو چه کار ؟
که تخته پاره و توفان که گفته اند اینست

کجاست بالش امنی که با تو سر بنهم
که حسرت سر و سامان که گفته اند اینست

نسیمت آمد و رؤیای دفترم آشفت
نه شعر ، خواب پریشان که گفته اند اینست

غم غروب و غم غربت وطن بی تو
نماز شام غریبان که گفته اند اینست


حسین منزوی