اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی
اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی

گنجشک من ! پر بزن درزمستانم لانه کن ( حسین منزوی)

گنجشک من ! پر بزن درزمستانم لانه کن 
 با جیک جیک مستانت خانه را پر ترانه کن

 چون مرغکان بازیگوش از شاخی به شاخی بپر 
از این بازویم پر بزن بر این بازویم خانه کن

با نفست خوشبختی را به آشیانم بوزان 
 با نسیمت بهار را به سوی من روانه کن

  اول این برف سنگین را از سرم پاک کن سپس 
 موهای آشفته ام را با انگشتانت شانه کن

 حتی اگر نمی ترسی از تاریکی و تنهایی
تا بگریزی به آغوشم ترسیدن را بهانه کن

 با عشقت پیوندی بزن روح جوانی را به من 
 هر گره از روح مرا بدل به یک جوانه کن

چنان شو که هم پیراهن هم تن از میان برخیزد 
 بیش از اینها بیش از اینها خود را با من یگانه کن

 زنده کن در غزل هایم حال و هوای پیشین را 
 شوری در من برانگیزد و شعرم را عاشقانه کن

 

حسین منزوی