اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی
اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من ( حسین منزوی )

مرا ندیده بگیرید و بگذرید از من 
که جز ملال نصیبی نمیبرید از من

زمین سوخته ام نا امید و بی برکت 
که جز مراتع نفرت نمی چرید از من

عجب که راه نفس بسته اید بر من و باز 
در انتظار نفس های دیگرید از من

خزان به قیمت جان جار می زنید اما 
بهار را به پشیزی نمی خرید از من

شما هر اینه ، ایینه اید و من همه آه 
عجیب نیست کز اینسان مکدّرید از من

نه در تبرّی من نیز بیم رسوایی است 
به لب مباد که نامی بیاورید از من

اگر فرو بنشیند ز خون من عطشی
چه جای واهمه تیغ از شما ورید از من

چه پیک لایق پیغمبری به سوی شماست ؟
شما که قاصد صد شانه بر سرید از من

برایتان چه بگویم زیاده بانوی من 
شما که با غم من آشناترید از من

 


حسین منزوی



ادامه مطلب ...