اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی
اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی

در من ادراکی است از تو عاشقانه،عاشقانه( حسین منزوی )

 
در من ادراکی است از تو عاشقانه،عاشقانه
از تو تصویری است در من جاودانه،جاودانه

تو هوای عطری از صحرای دور آرزویی
از تو سنگین شهر ذهنم کوچه کوچه،خانه خانه

آه ای آمیزه ای از بی ریایی با محبت!
شادی تو کودکانه، رأفت تو مادرانه

شهربانوی وجودم باش و کابین تو؟ بستان
اینک،اقلیم دل من بی کرانِ بی کرانه

آتش او! دیگر این افسانه را بگذار و بگذر
در من اینک آتش تو، شعله شعله در زبانه

فصل،فصل توست دیگر، فصل  فصل ما -من و تو-
فصل عطر و فصل سبزه، فصل گل، فصل جوانه

فصل رفتن در خیابان های شوخ مهربانی
فصل ماندن در تماشای قشنگ شاعرانه

فصل چیدن های گل ها - چیدن گل های بوسه -
از بهار و از لب تو، خوشه خوشه، دانه دانه

دفتری که حرف حرف، برگ برگش مرثیت بود
اینک اینک در هوایت پر ترنم، پر ترانه

بار دیگر ظلمتم را می شکافد شب چراغی
تا کی اش از من بدزدی بار دیگر، ای زمانه!

 


حسین منزوی