اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی
اشعار (حسین منزوی )

اشعار (حسین منزوی )

شعر و ادب پارسی

یک شعر تازه دارم ، شعری برای دیوار ( حسین منزوی)

یک شعر تازه دارم ، شعری برای دیوار 
شعری برای بختک ، شعری برای آوار 

تا این غبار می مرد ، یک بار تا همیشه 
باید که می نوشتم ، شعری برای رگبار 

این شهر واره زنده است ،‌اما بر آن مسلط 
روحی شبیه چیزی ،‌ چیزی شبیه مردار 

چیزی شبیه لعنت ،‌ چیزی شبیه نفرین 
چیزی شبیه نکبت ،‌ چیزی شبیه ادبار 

در بین خواب و مرداب ، چشم و دهان گشوده است 
گمراهه های باطل ،‌بن بست های انکار 

تا مرز بی نهایت ، تصویر خستگی را 
تکرار می کنند این ،‌ ایینه های بیمار 

عشقت هوای تازه است ، در این قفس که دارد 
هر دفعه بوی تعلیق ، هر لحظه رنگ تکرار

از عشق اگر نگیرم ،‌ جان دوباره ،‌من نیز 
حل می شوم در اینان این جرم های بیزار 

بوی تو دارد این باد ،‌وز هفت برج و بارو 
خواهد گذشت تا من ، همچون نسیم عیار

 

 

 

حسین منزوی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.